Adbrite

Your Ad Here
Your Ad Here
Your Ad Here
Your Ad Here

Friday, June 18, 2010

جامعه شناسي مواد مخدر

کیمیا خاتون, داستانی از شبستان مولانا,نویسنده: سعیده قدس ,چاپ اول : ۱۳۸۳ ,چاپ هشتم : ۱۳۸۵"دختر کراخاتون از همسر متوفایش محمد شاه ایرانی‌ است که پس از مرگ همسر به عقد ازدواج مولانا در آمده و و نا‌ دختری ‌اش را به زنی‌ به شمس داد
 
کیمیا خاتون عنوان رمانی است از خانم سعیده قدس که رابطه ی شمس تبریزی و مولانا را پس زمینه ی وقایع خود قرار داده. خود نویسنده در باره ی کتاب چنین می نویسد : " کیمیا خاتون دختر محمدشاه ایرانی و کراخاتون، زیباروی اکدشانی، که پس از مرگ شوهرش به عنوان همسر دوم به عقد و ازدواج محمد جلال الدین بلخی درآمده بود، پس از ازدواج مادرش ساکن حرم مولانا شد و داستان حیرت انگیز زندگی وی بالمال نگاهی نیز به بخشی از زندگی واقعی، خانوادگی و به عبارت دیگر بعد انسانی حیات مولانا دارد، یعنی آن بخش از زندگی او که همواره در سایه ی عظمت ابعاد روحانی، عرفانی و فراانسانی شخصیتش به محاق فراموشی سپرده شده. از همین روی است که هرچند این رمان تاریخی برداشتی خیال پردازانه از یک ماجرای واقعی میباشد، سعی بسیار رفته تا واقعی ترین تصویر خیالی ارائه گردد." البته وقتی به این بخش از زندگی مولانا در کتاب پله پله تاملاقات خدا نوشته ی دکتر زرین کوب مراجعه کردم متوجه وفاداری رمان خانم قدس به وقایع تاریخی شدم. اما اینجا نویسنده با استفاده از راوی اول شخص همدردی و همراهی خواننده را برمی انگیزد و تعبیری ملودراماتیکتر و زنانه تر به دست میدهد و هرچند در جاجای کتاب اشاراتی به تعابیر عرفانی شمس میشود و حتی در دو فصل روایت داستان را به او میسپارد تا شاید تعادل برقرار گردد، اما تصویری که پیشاپیش و در نهایت از او عرضه میشود چنان او را نزد خواننده منفور میکند که تصویر عرفانی او را (که شاید ساخته و پراخته ی جامعه ی مردسالار ایرانی است) به کل مخدوش میکند. شمس این کتاب پیرمردی هوسباز و خانمان برانداز و توجیه کننده است که به ماری افسونگر میماند تا به عارفی فرهیخته. داستان از سه زاویه نگرش مختلف سود میبرد که یکی دانای کل و دوتای دیگر سوم شخص (کیمیا خاتون و شمس) هستند. خانم قدس از دیدگاهی روانشناسانه استفاده میکند که باعث آشنایی زدایی با داستان آشنای مرید و مراد میشود و ما را با زاویه ی خاکی تر این ماجرا آشنا میکند. داستان تلخ است اما داستان بسیاری از زنان دیار ما تلخ بوده و متاسفانه هنوز هم هست. به هرحال نگاه انسانی به شخصیتهای افسانه ای و اسطوره ای خود دیدگاهی تازه به خواننده میدهد..